loading...
داستان عشق
joker بازدید : 2 سه شنبه 12 فروردین 1393 نظرات (1)

هرچقدر بد شدی بازم حرف رفتن نزدم

تو همش راهتو رفتی من همش راه اومدم

تا به سختی ها رسیدی خودتو باختی چرا؟

اگه دوریم دغدغت بود دورم انداختی چرا؟

هرکاری کردم به چشمت اصلا نیومد

ببخش عزیزم که همین ازم براومد

چی شد اون حس زلالت اون دل ساده و صاف

لااقل دستاشو ول کن جلو من بی انصاف

من دلم قدر یه دریاست طاقتم خیلی کم

نگیر دستاشو اقلا پیشم انقدر محکم

تا یکی اومد سراغت دل من رو پس زدی

تو کنار کشیدی اما کاش کنار می اومدی

به هر دری زدم که تو آروم بگیری

حالا که خوب همه چی تو داری میری

اگرچه رفتی عزیزم با عشق تازه

ولیکن این در رو به تو همیشه باز

یه روزی خسته میشی از پرسه و ولگردی

یا پشیمون میشی از اینکه منو ول کردی

تازه خواستم پر بگیرم که شکستی بالمو

تو که جای زانوهام نیستی بفهمی حالمو

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط مهرداد20 در تاریخ 1393/01/12 و 17:51 دقیقه ارسال شده است

قشنگ بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووود دادا
لایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییکشکلکشکلک


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    عشق چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 24
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 18
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 19
  • بازدید ماه : 21
  • بازدید سال : 24
  • بازدید کلی : 612
  • کدهای اختصاصی
    You can use these tags:
    -->> --